نعمت اخضری
نعمت اخضری

ده سال ، بیست سال ،سی سال چهل سال نزدیک به پنجاه سال است که فعالیت کوهنوردی داشته برنامه های زیادی را اجرا نموده ازجمله صعود بسیاری از قلّه های کشور ، صعودهای منطقه ای ( صعود تمامی قلّه های یک خط الرأس ) سنگنوردی ، دیواره نوردی ، صعودهای زمستانی ، اجرای برنامه های نو و جدید و برای اولین بار بازدید از غارها برگزاری کلاسهای آموزش سنگنوردی و کوهنوردی ، برخورد با حوادث و اتفاقات در کوهستان ، مواجه با شرایط سخت زمستانی ، ریزش بهمن ها ، امداد و نجات و حمل مصدومان در شرایط بسیار سخت ، ارتباط بسیار خوب و صمیمانه با کوهنوردان وقت گروههای کوهنوردی و تشکیلات کوهنوردی ، حضور فعال در تشکیلات کوهنوردی دولتی و غیر دولتی در طول زمان و کسب تجربیات بسیار زیاد و دوستانی جاودانی وفراموش نشدنی.

و اینکه کسب تجربه محدودیت ندارد و شاید با داشتن تجارب بسیار زیاد هنوز هم در بعضی از موارد اشتباهات و خطاهایی را داریم و بنظر میرسد در هر سنی باز باید تجربه کسب کنیم و از اشتباهات درس بگیریم .
Alvand_206@Yahoo.com

 

 

موضوعات

تاریخ کوهنوردی همدان

تاریخ کوهنوردی ایران

پیشکسوتان

گزارش برنامه ها

جوانان و قهرمانان

نکات آموزشی

عکس ها

خاطرات کوه نوردی

آلبوم اختصاصی الوند و خط الراس الوند

آلبوم تصاویر کوه های ایران

غارنوردی

 

پرکاربرد ترین برچسب

تاریخ کوهنوردی همدان

 

پیوند ها

ماگما (فواد رضاپور)

آرام کوه (عباس ثابتیان)

دیار الوند (علی بیات)

کوه نوشت (حسین رضایی)

کلاغ ها (فرامرز نصیری)

کوهستان (رامیار کاردار)

زاگرس اکبر چلوئیان (فروود)

دیده بان کوهستان (عباس محمدی)

کوه و کوهنوردی(محمدباقر عیوضی)

قزل کوه (علیرضا گوهری)

فاتحان خورشید (مسعود عسگری)

خط الراس الوند (سجاد عزتی)

کلوپ سولدوز (قربان حسن زاده)

کومالیا (خانوم صالحی)

گل کوه (گروه گل کوه)

پایگاه اینترنتی کوه نوردان کلاردشت (مهرزاد فرضی)

کانون کوهنوردان اوراز (فرید صدقی)

کوه حسن نجاریان

باشگاه کوهنوردی سامان

پروانه کاظمی

نیما اسکندری

باشگاه کوهنوردی آرش

'گروه ک.هنوردی پیارو اشترانکوه

الوند همدان اورست کوچولو.

کوه نیوز

فدراسیون کوهنوردی ایران

گروه کوهنوردی یاران استان همدان

کوه نامه

انجمن کوهنوردان

فهرست مرجع کوهنوردان

کوهنوردی، طبیعت و روستای منشاد

اخبار وتازه های کوهنوردی

آرام کوه

سایت جامع آموزش کوهنوردی - معرفی قله های معروف جهان

 

مطالب اخير

پروانه کاظمی

در مورد نوروز

نوروز سال1400

 47 مین سالگرد صعود اولین هیمالیا نورد ایرانی به قله مانسلو

استادعربعلی شروه

تقی مینایی زعیم کوهنورد همدانی درگذشت

صعود اولین مسیر روی دیواره علم کوه(هاریروست.امیرعلادی)

گردهمائی پیشکسوتان کوهنوردی همدان وتجلیل ازاکبرسلاحی از پیشکسوتان اثر گذار درکوهنوردی کشور

اولین صعودهای دیواره علم کوه

 
 

پروانه کاظمی

پروانه کاظمی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ارتفاع جایی است که آدم‌ها ذات خود را نشان می‌دهند

پروانه کاظمی

پروانه کاظمی کوهنورد هیمالیانورد

زادروز مهر ۱۳۴۹
محل زندگی تهران، ایران
ملیت ایران ایرانی
تحصیلات لیسانس ریاضیات
پیشه کوهنورد هیمالیانورد
سال‌های فعالیت از ۱۳۸۴
وبگاه
http://peakbutterfly.com

پروانه کاظمی کوهنورد ایرانی است که به صورت مستقل چندین قله هشت هزار متری جهان را فتح کرده[۱][۲] و نخستین زن در جهان است که در طول یک فصل، صعودی موفقیت‌آمیز به دو قله اورست و لهوتسه داشته است.[۳] وی با صعود به این دو قله در مدت یک هفته توانسته رکورد جهانی را کسب کند. پروانه کاظمی نخستین زن کوهنورد ایرانی است که قله‌های موستاق آتا، ماناسلو، اما دابلام، لهوتسه و ماکالو را صعود کرده و نخستین زن ایرانی به‌شمار می‌رود که به طور مستقل اورست را صعود کرده است.[۴]

۱ زندگی شخصی

زندگی شخصی

پروانه کاظمی متولد سال ۱۳۴۹ در شهر تهران است. او در سال ۱۳۶۷ با رتبه ۲۰۰ در رشته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف قبول شد و متأهل است.[۵] پروانه کاظمی قبل از کوهنوردی مدتی معرق کاری می‌کرده‌است و مدتی هم بدمینتون بازی می‌کرده است.[۵] به گفته خودش، یکی از بهترین خاطره‌های زندگی کوهنوردیش، دعوت به جشن تولد هفتاد سالگی رینولد مسنر، در تابستان ۲۰۱۴ بوده است.[۵]

تمرینات ورزشی[ویرایش]

پروانه کاظمی تمرینات بدنسازی منظمی دارد. مسافت‌های طولانی را می‌دود و به صورت منظم روزی دو ساعت تا دو ساعت نیم تمرین جدی در خانه دارد. ۱۰ کیلومتر دو روی تردمیل، شنای قدرتی و تمرینات کششی بخشی از فعالیت‌هایی است که او برای آمادگی بدنی انجام می‌دهد. وی هفته‌ای یک بار به کوهستان می‌رود و در زمستان بیشتر توچال را صعود می‌کند. معمولاً کوهنوردی و ورزش‌های آمادگی وی انفرادی است.[۵]

صعودها[ویرایش]

  • ۱۳۸۹ موستاق آتا در چین با ارتفاع ۷۵۴۶ متر
  • ۱۳۹۰ ماناسلو هشتمین قله دنیا با ارتفاع ۸۱۶۳ متر (نخستین زن ایرانی و سومین کوهنورد ایرانی صعودکننده)
  • ۱۳۹۰ اما دابلام با ارتفاع ۶۸۵۶ متر (نخستین زن ایرانی و سومین کوهنورد ایرانی صعودکننده)
  • ۱۳۹۲ اورست و لهوتسه (به‌ترتیب اولین و چهارمین قله دنیا با ارتفاع ۸۸۴۸ و ۸۵۱۶ متر) در یک هفته و یک تلاش برای صعود (رکورد جهانی به عنوان نخستین زن کوهنورد)
  • ۱۳۹۲ کانگچن جونگا سومین قله بلند دنیا با ارتفاع ۸۵۸۶ متر (صعود تا ارتفاع ۸۲۰۰ متر، بدون فتح قله)
  • ۱۳۹۳ دائولاگیری هفتمین قله دنیا با ارتفاع ۸۱۶۷ متر (صعود تا ارتفاع ۷۲۵۰ متر، بدون فتح قله)
  • ۱۳۹۴ ماکالو پنجمین قله جهان با ارتفاع ۸۴۸۵ متر (صعود ناتمام به دلیل زمین‌لرزه ۲۰۱۵ نپال)
  • ۱۳۹۵ ماکالو پنجمین قله جهان با ارتفاع ۸۴۸۵ متر (فتح قله و صعود بدون اکسیژن کمکی تا ارتفاع ۷۶۰۰ متری)
  • ۱۳۹۶ دائولاگیری هفتمین قله دنیا با ارتفاع ۸۱۶۷ متر[۶]

رکوردها

پروانه کاظمی حامدسلمانی

پروانه کاظمی هیمالیانورد مشهور ایرانی است که توانست نام خود را به عنوان اولین زنی که در مدت یک هفته هم به اورست و هم به لوتسه صعود کند، در جهان ثبت کرد. وی تا کنون 4 صعود موفق و تعدادی تلاش ناموفق به قله بالای هشت هزار متری دنیا داشته‌است.

زندگی شخصی

پروانه کاظمی متولد سال 1349 در تهران است. او از دوران نوجوانی کار می کرد و به گفته خودش خوب روزی را به خاطر دارد که از زیرزمین تولیدی که در آنجا مشغول به کار بود به کیوسک روزنامه فروشی رفت تا در بین اسامی قبول شدگان کنکور دنبال نام خودش بگردد. سال 1367 با رتبه 200 در رشته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف قبول شد و اکنون 25 سال است که ازدواج کرده‌است. پروانه کاظمی قبل از کوهنوردی مدتی معرق کاری می‌کرده‌است و بسیار از استادش راضی بوده‌است. زمانی که استادش از ایران میرود، لذت معرق برایش کم می‌شود و دیگر کار نمی‌کند. قبل از کوهنوردی هم سال‌ها بدمینتون بازی می‌کرده‌است و حتی عضو انجمن بدمینتون بانوان هم بوده‌است ولی به گفته خودش به دلیل حاشیه‌های این انجمن این ورزش را نیز رها کرده‌است. پروانه معتقد است که کوه هم برای او همین است و تمام تلاشش را میکند که کوهنوردیش آلوده حواشی نشود. نمیداند تا چه زمانی هیمالیانوردی را ادامه خواهد داد ولی مطمئن است تا زمانی که از آن لذت می‌برد به هیمالیا خواهد رفت.

یکی از بهترین خاطره های زندگی حرفه‌ایی پروانه کاظمی به گمان خودش، دعوت شدن به جشن تولد هفتاد سالگی رینولد مسنر، در تابستان 2014 است؛ مسنر ایتالیایی اولین کوهنوردی است که تمام 14 قله هشت هزار متری دنیا را صعود کرده است. در این جشن کوچک، فقط تعداد معدودی از بزرگترین چهره های کوهنوردی دنیا در آن حضور داشتند. در این محفل نام نسیم عشقی، بهترین زن دیواره نورد و زهره عبدالله خانی، بهترین زن یخ نورد ایران هم در جمع کوهنوردان خارجی مطرح بوده است.

هیمالیا در نگاه پروانه کاظمی

پروانه کاظمی اعتقاد دارد که هیمالیانوردی فقط ورزش نیست، بلکه فراتر از ورزش است و حتی شاید دیوانگی و نوعی ماجراجویی است.از همه مهمتر هیمالیانوردی یک شیوه متفاوتی از زندگی است. پروانه معتقد است که خیلی‌ها به هیمالیا می روند ولی زود دلسرد می شوند چون این شیوه زندگی را نمی پذیرند ولی او می‌گوید که من دوستش دارم؛ عاشقش هستم. حتی وقتی به شهر برمی گردم در حال صعود ذهنی مسیرهای هیمالیا هستم. یکی از بزرگترین لذت‌‌های کاظمی کتابخوانی در هیمالیاست. زمانی که ممکن است 20 تا 30 روز به دلیل شرایط جوی نامناسب در کمپ‌ بمانی و خبری از اینترنت و لپ تاپ نیست، کتاب است که به کمک پروانه می‌آید.

تمرینات ورزشی

پروانه کاظمی تمرینات بدنسازی منظمی دارد. مسافت‌های طولانی را می‌دود و روزی دو ساعت تا دو ساعت نیم تمرین جدی در خانه دارد. 10 کیلومتر دو روی تردمیل، شنای قدرتی و تمرینات کششی بخشی از فعالیت‌های اوست. تمرینات ورزش‌اش را در خانه انجام مید‌هد چرا که هم هزینه باشگاه‌های ورزشی زیاد است و هم مدت زمان رسیدن به آن‌ها برای او به صرفه نیست. او از نبود فضای مناسب دویدن و دوچرخه سواری در تهران ناراضی است و افسوس شهر‌های اروپایی را می‌خورد. پروانه معمولا تنها و بدون موسیقی ورزش می‌کند و دیگر به این سبک عادت کرده‌است. هفته‌ایی یک مرتبه به کوهستان می‌رود و در زمستان بیشترتوچال را صعود می‌کند، مانند ورزش‌های آمادگی کوهنوریش نیز معمولا انفرادی است.

هزینه‌ها

هزینه‌های برنامه‌های هیمالیانوردی بسیار بالاست. به طور متوسط برای هر برنامه بدون در نظر گرفتن تجهیزات، 20 هزار دلار نیاز است. کاظمی بیشتر هزینه‌هایش را خودش و همسرش تامین می‌کنند و از گرفتن اسپانسر در ایران نا امید شده‌است. البته شرکت تولید لوازم کوهنوردی دویتر آلمان و شرکت کفش بستارد اسپانیا معمولا از او در صعود‌هایش حمایت می‌کنند.

رکوردها

بیشتر رکوردهای پروانه کاظمی مربوط به نخستین خانم ایرانی است که بر فراز قله‌ها ایستاده است. ولی دو رکورد وی جهانی است. در مورد قله اورست این موضوه که اولین نفری که هر سال به این قله صعود می‌کند کیست، در دنیا اهمیت دارد. در سال 2012 پروانه کاظمی نخستین کوهنوردی بود که اورست صعود کرد که بازتاب رسانه ای گسترده ای در نپال و کشورهای اروپایی و آمریکا داشت. رکورد دیگر وی مربوط به صعود پیاپی به قله‌های اورست و لوتسه در طی یک فصل و با فاصله یک هفته است. این نخستین باری بود که یک کوهنورد خانم در دنیا موفق به رسیدن به چنین رکوردی می‌شد.

صعودهای بالای 4000 متر و 5000 متر در ایران و دیگر کشورها

  • دماوند بلندترین قله ایران (5609 متر) تمامی فصل‌ها و مسیرهای سخت، قله کازبک (5047 متر) گرجستان
  • مون بلان (4810 متر) بلندترین قله آلپ و دیگر قله‌های بالای 4000 متری آلپ، علم کوه، سبلان، تخت سلیمان، قاش مستان، آزادکوه، خلنو
  • قله Grossglockner بلندترین قله اتریش

صعودها برون مرزی بالای 6000 متری

  • تابستان 1389؛ صعود به قله موستاق آتا چین (7546 متر) به عنوان اولین زن ایرانی

  • بهار 1390؛ صعود به قله ماناسلو، هشتمین کوه بلند جهان (8163 متر) به عنوان اولین زن ایران

  • پاییز 1390؛ صعود با روش آلپی به قله آمادابلام (6812 متر) به عنوان اولین زن ایرانی

آمادابلام به تایید بسیاری، زیباترین کوه جهان است. آما به زبان نپالی یعنی مادر و دابلام نوعی گردن بند زنان. این کوه دو یال گسترده به طرفین دارد که مانند تندیسی از یک مادر با آغوش گشوده به نظر می‌آید و یخچال معلق و بسیار خطرناکی بالاتر از کمپ سه که مثل گردنبندی بر سینه این مادر است. به همین دلیل این نام برای آن انتخاب شده است. پروانه کاظمی داستان صعود به این قله را اینگونه تعریف می‌کند:

"دو روز قبل از رفتن، کف دستم با شیشه برید. بریدگی خیلی عمیق بود و پنج بخیه خورد، طوری که همسرم گفت سفرت را کنسل کن. دستم بخیه داشت ولی رفتم. به شرپایم هم چیزی نگفتم. مدام از او پنهان می کردم تا با جدیت صعودمان را دنبال کنیم. روند بهبود زخم در ارتفاع متوقف می شود... دستم خونریزی می کرد. وقتی در کمپ 3 پانسمان دستم را عوض می کردم، شرپا متوجه شد و گفت باید برگردیم اما قبول نکردم. آمادابلام کوهی فنی است و مرتب با تبر یخ و ابزار فنی سر و کار داریم. با آسیب دستم شرایط سختی داشتم اما وقتی همه چیز تمام می شود، سختی هایش هم شیرین می شود؛ طوری که دلم می خواهد دوباره به این کوه زیبا و سرسخت صعود کنم."

  • بهار 1391؛ صعود همزمان به قله اورست (بلندترین قله جهان 8848 متر) و قله لوتسه (چهارمین قله بلند جهان 8516 متر) به فاصله یک هفته به عنوان اولین کوهنورد خانم در جهان

ماجرای این صعود از زبان پروانه کاظمی بدین شرح است: "لوتسه کنار اورست قرار دارد و معمولا اگر کسی بخواهد به هر دو صعود کند، بعد از صعود به اورست به بیس کمپ برمی گردد و بعد صعود به لوتسه را آغاز می کند ولی من زمانی که دور آخر صعود اورست را شروع می کردم برنامه داشتم که از کمپ 4 اورست، بدون بازگشت به بیس کمپ، به کمپ 4 لوتسه بروم و شرپایم هم موافقت کرد. یعنی تمام مسیر را بالای ارتفاع هشت هزار متر طی کردیم. وقتی به کمپ 4 لوتسه رسیدم کاملا توان و انرژی داشتم که با یک شب استراحت قله لوتسه را صعود کنم ولی کمی قبل از ما هوا خراب شده بود و 10 کوهنورد در مسیر اورست کشته شده بودند. ما مجبور شدیم در کولاک وحشتناکی به سمت پایین کوه حرکت کنیم و به کمپ 2 بیاییم. به دلیل طوفان و کولاک چهار روز در کمپ 2 ماندیم، در حالی که تعدادی از کشته شدگان از دوستانم بودند و یکی یکی خبر کشته شدنشان را می شنیدم. وضعیت روحی و روانی بسیار نامساعدی داشتم. صدای مداوم هلیکوپترهای امداد و نجات و خبرهایی که لحظه به لحظه به ما می رسید حالم را دگرگون می کردم. چهار روز اصلا نخوابیدم. با اینحال بعد از چهار روز صعود را شروع کردم و مستقیما از کمپ 2 به کمپ 4 رفتم و روز بعد قله را صعود کردم. موفق شدم."

  • بهار 1392؛ صعود تا ارتفاع 8200 متری قله کانچن چونگا، سومین کوه بلند جهان 8586 متر به عنوان اولین تلاش یک زن ایرانی

وی درباره صعود به کانچن جونگا اینگونه می‌گوید که: "در مسیر صعود قله کانچن جونگا به دلیل عفونت شدید گلو ساعت یک نصفه شب در چند صد متری قله تصمیم به برگشت گرفتم و متاسفانه شرپایی (راهنمای محلی) که همراهم بود با من نیامد. به تنهایی از ارتفاع هشت هزار متری تا بیس کمپ را یکسره آمدم؛ مسیری که در حالت عادی سه روز طول می کشد. از شکاف های عمیق و مسیرهای خطرناک رد می شدم. خطرات جدی هم برایم پیش آمد اما خوشبختانه به خیر گذشت. در چنین شرایطی اصلا امکان عکاسی وجود ندارد، تنها بحث حفظ جان است و دیگر هیچ. کانچن جونگا از زیبایی حرف ندارد. اطرافت پر از کوه ها و یخچال های غول پیکر است. از بالای هشت هزار متر وقتی در حال انجماد هستی سوسوی چراغ های یک شهر (دارجیلینگ هند) را می بینی، جایی که مردم در خانه های گرم شان هستند و تو تنها آن بالای بالیی و در حال انجماد. این اتفاق نادری است که در دیگر ارتفاعات هشت هزار متری نمی افتد. در کانچن جونگا تا هشت هزار و دویست متر بالا رفته بودیم اما به دلیل کُندی همراهانم دو بار مجبور به بازگشت شدم. بار سوم در ارتفاع حدود هشت هزار متری گلویم عفوت شدید کرد تا حدی که نمی توانستم نفس بکشم و تصور می کحردم دستاه اکسیژنم خراب شده؛ در حالی که دستگاه درست کار می کرد. از ساعت شش عصر تا یک نصفه شب با همین وضع یعنی تقریبا بدون اکسیژن بالا رفتم ولی دیگر نمی توانستم ادامه بدهم. بین این دنیا و آن دنیا بودم. زنده بودم ولی می فهمیدم در حال یخ زدن هستم. به شرپا گفتم که برگردیم پایین و تازه اینجا بود که دعوایم با شرپا شروع شد. او می خواست برای گرفتن انعام بیشتر هر طور شده مرا تا قله ببرد. می گفت �تو می توانی، من مطمئنم�. در نهایت هم با من نیامد و گفت که می خواهد منتظر دوستش بماند و با او برگردد. من با همان حال، تنها برگشتم پایین. یک جایی داخل شکاف بزرگی افتادم و بالاخره خودم را به کمپ 2 رساندم. آنقدر خسته و بیمار بودم که با خودم می گفتم همین جا بمان و استراحت کن اما دوباره به خودم نهیب زدم: �پروانه، حالت خوب نیست. باید خودت را به پایین برسانی. تنبلی نکن. ادامه بده�. نماندم. تا بیس کمپ رفتم و همان شب بهمن کمپ 2 را نابود کرد... اگر مانده بودم الان اینجا نبودم."

  • بهار 1393؛ صعود تا ارتفاع 7300 متری کوه دائولاگیری، هفتمین کوه بلند جهان 8167 متر به عنوان اولین تلاش یک زن ایرانی

  • تابستان 1393؛ صعود به پنج قله بلند رشته کوه آلپ در کشورهای ایتالیا، فرانسه، سوییس، آلمان و اتریش

  • بهار ۱۳۹۴ صعود تا ارتفاع 6400 متری قله ماکالو پنجمین قله جهان ۸۴۸۵ متر که به دلیل زمین‌لرزه نپال ناتمام ماند.

  • بهار ۱۳۹۵ صعود قله ماکالو پنجمین قله جهان ۸۴۸۵ متر بدون استفاده اکسیژن کمکی تا ارتفاع ۷۶۰۰ متری.

۱۳۹۶دائولاگیری هفتمین قله دنیا با ارتفاع ۸۱۶۷ متر[۶]

مطالب فوق تماما نقل است.(حامد سلمانی). دانشنامه آزاد ویکیپیدیا) با اجازه

این موفقیت های بزرگ را به خانم پروانه کاظمی عزیز وبه همسر صبورش وجامعه کوهنوردی ایران صمیمانه تبریک عرض مینمایم.

نعمت اخضری 14 خرداد 1396


برچسب‌ها: پروانه کاظمی

یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۶ | آرشیو نظرات

جمعه دهم فروردین ۱۴۰۳ |

 

در مورد نوروز

در مورد نوروز

نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است.

خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری یا اکیونوس می‌گویند.

نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، کردستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است[نیازمند منبع] و مردمان آن جشن عید را برپا می‌کنند.

پنجشنبه دوم فروردین ۱۴۰۳ |

 

نوروز سال1400

نوروز سال1400

فرارسین فصل بهار وعیدنوروز باستانی بر همه هموطنان خوبمان مبارک.

امیدوارم سال خوبی در پیش داشته باشیم.

Image result for ‫شعر نوروز فریدون مشیری‬‎

شعر درباره نوروز از سعدی شیرازی:

برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

خیام نیشابوری:

بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است

بر طرف چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

شعر درباره نوروز از حافظ شیرازی:

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

شعری از نظامی گنجوی درباره بهار

بهاری داری از وی بر خور امروز که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد چو هنگام خزان آید برد ، باد


در مورد نوروز

نوروز

نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است.

خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری یا اکیونوس می‌گویند.

نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، کردستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است[نیازمند منبع] و مردمان آن جشن عید را برپا می‌کنند.


واژهٔ نوروز

واژه نوروز، از فارسی میانه nwklwc (آوانویسی: nōgrōz) است که برگرفته از زبان اوستایی بوده. امروزه در فارسی این واژه در دو معنی به‌کار می‌رود:

۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری (برابری شب و روز) و آغاز سال نو ۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام �روز خرداد�

ایرانیان باستان از نوروز به عنوان �ناوا سرِدا� به معنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسیای میانه در دوره‌های سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی، به معنای سال نو می‌نامیدند.

در کشورهای مختلف تلفظ نوروز متفاوت است. در شهر لکنو هند که هر ساله نوروز برگزار می شود و هفته نامه‌ای هم با نام نوروز دارد آنرا بصورت Nauroz تلفظ می‌کنند که به تلفظ زبان دری نزدیک است.

به باور احسان یارشاطر، بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود (که البته وی تلفظ فارسی ایران را مبنا قرار داده است). این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.


جهانی شدن نوروز

بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل روز نوروز، با ریشهٔ ایرانی را در تقویم خود جای داد.

در متن به تصویب رسیده ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) توسط مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، ۲۱ ماه مارس جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.

پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز به پیشنهاد ازبکستان توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث معنوی، به ثبت جهانی رسیده‌بود در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان �دبیرخانهٔ نوروز� شناخته شد. نخستین بار، نوروز ۱۳۹۱ را در صحن عمومی سازمان ملل و یونسکو به میزبانی ایران جشن گرفتند.


جغرافیای نوروز

منطقه‌ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌شد، امروزه شامل چند کشور می‌شود و همچنان در این کشورها جشن گرفته می‌شود. برخی آیین‌های نوروز در این کشورها با هم متفاوت‌اند. برای نمونه در افغانستان سفره هفت‌میوه می‌چینند؛ اما در ایران (haft seen) سفره هفت سین می‌اندازند. شباهت و نزدیکی آیین‌های نوروز در جمهوری آذربایجان به آیینهای نورز ایران بییش از دیگر کشورهاست.

جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین غربی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود.

کردها نیز این جشن را در فاصلهٔ میان ۱۸ تا ۲۱ مارس جشن می‌گیرند. بنظر کردها قیام کاوه آهنگر و پیروزی او بر ضحاک را جشن نوروز نامیده‌اند. در هنگام نوروز، کردها با گردهم‌آیی در بیرونِ شهرها، به استقبال بهار می‌روند. در این گردهم‌آیی‌های نوروزی، زنان کرد لباس‌های رنگین پوشیده و شال‌های پرزرق و برق بر سر می‌نهند؛ مردان جوان کرد نیز پرچم‌های سبز و زرد و سرخ را برافراشته و با رقص و پایکوبی گرد آتش، نوروز را پاس داشته و زنده نگاه می‌دارند.

همچنین نوروز در میان اعراب جنوب عراق رایج است و در روز نوروز آنها به سبزه زارها و مناطق سر سبز می‌روند. بخصوص دیدار از ایوان مداین در این روز از جمله برنامه‌های اعراب جنوب و شرق عراق است.

در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹ (۱۰ فروردین ۱۳۸۸)، پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.

در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰، سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان ملل متحد، عید نوروز را به عنوان روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.


خانه‌تکانی

خانه‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم برخی مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.

افروختن آتش

رسم افروختن آتش، از زمان‌های کهن در برخی مناطق علاقه‌مند به نوروز متداول شده‌است. در ایران، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه‌سوری نام دارد.

در کردستان در روز نوروز مراسم آتش نوروزی (به کردی ئاگر نه‌وروزی Agir Newroz�) انجام می‌شود. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.

همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بام‌ها در میان برخی از زرتشتیان (از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است.

سفره‌های نوروزی

در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان، (haft seen) سفره هفت سین پهن می‌شود. در این سفره، هفت چیز قرار می‌گیرد که با حرف س آغاز شده باشد؛ مثل سیر، سنجد، سمنو، سیب و... به هفت‌سینی که چیده می‌شود معانی خاصی نسبت داده‌اند. مثلاً سیب را نماد زیبایی و تندرستی، سنجد را نماد عشق و محبت، و سکه را رزق و روزی گفته‌اند. سفره نوروز از زمانهای کهن بوده اما به این صورت بوده‌است که سفره‌ای را پهن می‌کردند و در بشقابهای سفالی و یا فلزی، انواع آجیل‌های خشک‌شده مانند توت خشک، برگه خشک شده زردآلو و هلو و پختیک (پخته شده و خشک شده لبو) و عسل و سرشیر خشک شده، کلوچه، گعگ (کیک) قطاب و نان سرموکی و... می‌گذاشتند؛

تخم مرغ رنگ‌شده از اجزای اصلی این سفره‌ها بود. در این سفره، بعضی چیزها فقط جنبه زیبایی و نمادین داشت مانند تخم مرغ و آیینه؛ ولی سایر چیزها برای خوردن و پذیرایی میهمانان بوده است و هر زمان که تمام می‌شد بلافاصله صاحبخانه ظروف را دوباره برای میهمانان جدید پر می‌کرد.

اما اینکه هفت چیز با نام سین باشد، پدیده جدیدی است و مستندات تاریخی ندارد. البته سفره نوروزی همواره دارای سمبل و نمادها بوده است اما به نظر می‌رسد گذاشتن هفت جزء آغازشونده با حرف سین در سفرهٔ نوروزی پدیده‌ای است که روایتهای آن بیشتر از اواخر دوره قاجار رایج شده و پیشینهٔ تاریخی ندارد و توسط رسانه‌ها فراگیر شده‌است.

یکی از ضروریات عیدنوروز لباس نو و حمام رفتن بوده است، مردان و زنان قبل از فرارسیدن نوروز به حمامهای زنانه و یا مردانه می‌رفتند و شلوغ‌ترین روزهای گرمابه‌ها، همان چند روز سال نو بود. در گرمابه‌های قدیمی که معمولاً با چوب و هیزم در (گرخانه)Gor Khaneh یا (آتش خانه) آب داخل خزانه را که بر روی دیگهای بزرگ قرار داشتند گرم می‌کرد، حمامی‌ها لازم بوده که یک ذخیرهٔ ویژه چوب و هیزم را برای روزهای نوروز ذخیره کنند.

در قرون گذشته بسیاری از خانواده‌ها سالی فقط یکبار می‌توانستند پلو بخورند و آن هم شب نوروز بود. شب نوروز، همه مردم و یا اکثراً پلو یا چلو خورشت می‌خوردند. از این پلو نوروزی برای فقرا، سلمانی (آرایشگر) و حمامی (مسئول آتش حمام) و برای کدخدای و روحانی (معلم سنتی) محل پیشکش می‌بردند؛ و آنها با حجم زیادی از پلو روبرو بودند و ناچار بودند آنها را خشک کرده و در آینده استفاده کنند.

پهن کردن سفرهٔ نوروزی در ایران آداب و رسوم خاصی دارد و روی سفره اجزای دیگری به‌ویژه آینه، شمع، و آب نیز حضور دارند. از دیگر اجزای سفرهٔ امروزی می‌شود از ماهی و تخم مرغ رنگ‌شده یاد کرد.

در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار می‌گیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد.چیدن سفره‌ای مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.

علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان، عدد هفت اهمیتی ندارد و بر روی سفره‌های نوروزی خود، آجیل قرار می‌دهند.

غذاهای نوروزی

کی از متداول‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود.

کی از متداول‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، این غذا طبخ می‌شود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیین‌های خاصی همراه‌است. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را به‌صورت دسته‌جمعی و گاه در طول شب می‌پزند و درهنگام پختن آن، سرودهای مخصوصی می‌خوانند. برای نمونه در افغانستان، در یکی از مشهورترین ترانه‌ها، این بیت به تکرار خوانده می‌شو:

سمنک در جوش ما کفچه زنیم - دیگران در خواب ما دف چه زنیم

پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. برای مثال، سبزی‌پلو با ماهی را در شب عید و شیرینی‌هایی مانند نان نخودچی تناول می‌شود؛ در افغانستان سبزی چلو با ماهی، در تاجیکستان باج، در ترکمنستان نوروزبامه، در قزاقستان اویقی آشار، و در بخارا نیز انواع سمبوسه پخته می‌شود. به‌طور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقه‌ای که نوروز جشن گرفته می‌شود، مرسوم است و هر منطقه غذاها و شیرینی‌های مخصوص به خود را دارد.

دید و بازدید

دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است. روز نوروز با بازدید و دیدار اقوام و خویشان شروع می‌شود. این سالها معمولاً در شهرهای کوچک رفتن به آرامگاه شهدا و بازدید از خانواده شهدا نیز رسم شده است.

لباس نو و پاک نوروزی

حمام رفتن و پوشیدن پوشاک نو بخشی از ضروریات روز نوروز است که افراد حتماً بایستی با لباس نو و پاک به دیدار اقوام و دوستان می‌رفتند. جملی کارری در سفر نامه اش می‌نویسد:

"ایرانیان در این روز لباس نو می‌پوشند. حتی اگر کسی پول هم نداشته باشد، مبلغی از دیگران قرض می‌کند و برای خود و بستگان و خانواده‌اش لباس و کفش نو تهیه می‌کند. زیرا معتقدند کسی که سال نو را با لباس کهنه آغاز کند، از خوشی‌های تازه سال جدید بی‌بهره خواهد ماند. از دیگر مراسم عید نوروز، یکی هم آماده کردن انواع غذاهای لذیذ در خانه‌ها و پذیرایی گرم از دوستان و آشنایان است."

در قدیم معمولاً لباس قومی و ملی هر منطقه‌ای در ایران متفاوت بود. بخصوص هر قبیله و ایل ممکن بود نوع کلاهی که بر سر می‌گذاشتند متفاوت باشد و در نوروز لباس قومی معمول بوده است در بیشتر مناطق ایران یک شنل بشکل عبا مردها بر دوش می‌انداخته‌اند امروزه رئیس جمهور افغانستان از این شنل برای اعیاد رسمی استفاده می‌کند. از دوره رضا شاه پوشش‌های متفاوت قومی که بعضاً نشانه‌هایی از تفاخر همراه داشت برچیده شد و لباس سراسری ایران استاندارد کت و شلوار و کلاه فرنگی رسمیت یافت.

طبیعت‌گردی

مردم ایران در روز ۱۳ فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها، باغ‌ها، جنگل‌ها و مناطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌به‌در نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه است.

مراسم سیزده‌به‌در در مناطق غربی افغانستان، ازجمله شهر هرات نیز برگزار می‌شود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل می‌کنند. مردم این منطقه، همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری می‌کنند.

علاوه بر این، ساکنان کابل، در طول دو هفته اول سال جدید، برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان می‌روید، می‌روند.

یکی دیگر از آیین‌های نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گل‌گردانی و بلبل‌خوانی است. گل گردان‌ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه‌ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌دهند.

نوروزخوانی

نوروز خوانی یا بهارخوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته‌است. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی بیشتر در استان‌های مازندران و گیلان است.

در نوروز خوانی، افرادی که به آن‌ها نوروز خوان گفته می‌شود، پیش از آغاز فصل بهار، به صورت دوره‌گردی به شهرها و روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خوانند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های طبری و زبان گیلکی می‌باشد. این اشعار بیشتر بصورت ترجیع‌بند بوده و توسط یک یا چند شخص، به صورت همزمان خوانده می‌شود.

نعمت اخضری فرورد1400

سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲ |

 

 47 مین سالگرد صعود اولین هیمالیا نورد ایرانی به قله مانسلو

چهل وهفتمین سالگرد صعود اولین ایرانی به قله مانسلو

محمد جعفر اسدی نخستین کوهنورد هشت هزارمتری ایران است که همراه با کاگی یاما در قالب تیم مشترک ایران و ژاپن قله ۸۱۶۳ متری مانسلو را در ۲۰ مهر سال ۱۳۵۵ صعود کرد. تیم ایران متشکل از هشت کوهنورد به سرپرستی تیمسارمحمد خاکبیز راهی این برنامه شده بود.

اسدی کوهنورد همدانی دوره های کوهستانی ارتش را در سالهای ۵۱ و ۵۲ گذراند و به مدت سه ماه در دوره های کوهنوردی ارتش ایتالیا آموزش دیده بود. یادشان گرامی و امیدواریم همیشه سلامت باشند و ما نیز به ایشان را صمیمانه تبریک می گوئیم.

با تلاش آقای فواد رضا پور از دوستان عزیز خودم شماره تیمسار محمد جعفراسدی همشهریم را پیدا کردیم. ایشان اولین کوهنورد ایرانی که در تاریخ 1355/7/20 به همراه کاگی یاما از ژاپن موفق به صعود به قله 8163 متری مانسلو شده بودند که در تاریخ 15شهریور 1391 در هنگام اجرای صعود به قله الوند موفق شدیم ایشان را در همدان ملاقات کنیم و قول همراهی برنامه بعدی را از ایشان بگیریم.

در تاریخ 20/7/1391 به مناسبت سالگرد صعود ایشان با هماهنگی قبلی با هیئت کوهنوردی ارتش ایشان افتخار دادند و در برنامه صعود به هزار مسجد ما را همراهی و در مشهد مقدس در هتل و قطار با ایشان مصاحبه ای انجام دادیم.

خلاصه ای زندگی استاد محمد جعفر اسدی

محمد جعفر اسدی را حتما” می شناسید اولین هیمالیانورد ایران ، عضو تیم شناسائی مسیر دائولاگیری در سال ۱۳۵۳ ، فاتح ماناسلو( ۸۱۶۳ متر ) در پائیز سال ۱۳۵۵ (در این صعود شادروان جلال رابوکی نیز وی را همراهی می کرده) و عضو تیم مشترک ایران و چین در تلاش تمرینی روی قله اورست تا ارتفاع ۷۵۰۰ متر در سال ۱۳۵۷ که با وقوع انقلاب صعود به این قله تحقق نیافت.

این پیشتاز هیمالیانوردی در ایران صاحب سه فرزند است ، دو دختر و یک پسر ، دختر بزرگ ایشان در حال تحصیل در مقطع فوق لیسانس هستند و اواخر سال گذشته ازدواج کردند ، دختر کوچک وی در رشته علوم تجربی دبیرستان در زمره محصلان تیزهوش قرار دارد و پسر ایشان وکیل پایه یک دادگستری می باشند ، همسر نیز خانه دار می باشند و این خانواده خوشبخت و موفق در کوی متخصصین همدان گذران زندگی می کنند ، این گزارش سال گذشته برای هیئت کوه نوردی ستاد مشترک ارتش تهیه شده و من افتخار داشتم که آن را معرفی نمایم ، نه اینکه نخواهند این اطلاعات گرانبها را در اختیار ما قرار دهند ، سرباز وطن با روی گشاده ، لحنی مهربان و صمیمانه در این ارتباط با ما همکاری داشتند و ما دست ایشان را می بوسیم ، امیدواریم حداقل امسال که برای دومین بار مسابقات آسیائی صعودهای ورزشی در استان همدان برگزار می شود ، جوائز قهرمانان به دست این پیشکسوت پرافتخار بین آنها توزیع شود و امیدواریم قدر این چهره های درخشان را بیشتر بدانیم . از آنها یاد کنیم و از تجربیات گرانبهای آنها بهره مند شویم. قول دادیم که هیچگونه ویرایش ودخل و تصرفی در مفاد این گزارش انجام ندهیم :

نام : محمد جعفر نام خانوادگی : اسدی نام پدر : هاشم

در تاریخ 15/6/1324 در دره ییلاقی عباس آباد و دامنه الوند کوه (همدان) دیده به جهان گشوده .در سال 1346 وارد دانشگاه افسری شده و در سال 1349 با درجه ستوان دومی و رسته پیاده فارغ التحصیل ودوره مقدماتی را در شیراز به مدت یک سال سپری و در سمت فرماندهی دسته گروهان سوم آموزشگاه گروهبانی در تهران مشغول انجام وظیفه گردیدم.

در سال 1350 دوره تکاور را در تهران و در سال 1351 دوره چترباز را در هوابرد شیراز گذرانیدم.

از تاریخ 15/6/1353 الی 5/9/1353 دوره کوه نوردی را در ارتش ایتالیا در شهر آئوستا گذرانیده و در طول مدت مذکور به قلل گرند پارادایس ، تورن ، تورینو ، جیمادیجی و سوزنیهای : جانته دگانته و جولیا ، صعود کرده و صعود به مون بلان به علت شرایط بد جوی عملی نگردید.

در تابستان سال 1352 آقای جان کاگه یاما از کوه نوردان ژاپنی در دیواره علم کوه دچار سانحه گردید و اقدامات به موقع و سریع مسئولین پناهگاه و کوه نوردان ایرانی حاضر در منطقه و انتقال وی به محل مناسب و اعزام هلی کوپتر نظامی از سوی فدراسیون کوه نوردی کشور و حمل وی به بیمارستان نیروی هوایی در تهران ، موجبات نجات وی که دچار شکستگی از ناحیه سر و خون ریزی شدید شده بود را فراهم و پس از معالجات لازم نامبرده با سلامت کامل به ژاپن برگشت.

اقدامات سریع ، موثر و مفید فوق الذکر موجبات رضایت ، خرسندی و تقدیر مسئولین کمیته کوه نوردی ژاپن از مسئولین ایرانی و در نهایت صعود مشترک کوه نوردان ایرانی و ژاپنی به هیمالیا را فراهم نمود و به منظور آشنایی کوه نوردان ژاپنی و ایرانی و آمادگی آنها برای صعود مشترک اقدامات زیر به عمل آمد :

در نیمه اول اسفند سال 1353 همراه تعدادی از کوه نوردان ژاپنی و ایرانی در صعود مشترک به قله دماوند شرکت نمودم

در نیمه دوم اسفند 1353 به همراه آقای ناصر رستمی از مربیان با سابقه کوه و اسکی کشور با آقایان تامورا وکاگه یاما از ژاپن به نپال عزیمت و قله دائولاگیری به ارتفاع 8167 متر را شناسایی و در اردیبهشت سال 1354 به ایران برگشتیم.

پس از بررسی های لازم و کافی مسئولین کوه نوردی دو کشور ، صعود مشترک به قله ماناسلو به ارتفاع 8156 متر در پاییز سال 1355 را اعلام نمودند.

لازم به ذکر است صعود به ارتفاعات هیمالیا به علت ریزش باران های موسمی (منطقه ای) در طول سال فقط در بهار و پائیز عملی بوده و صعود در فصل بهار به جهت بلند بودن روزها و داشتن زمان طولانی تر ، موفقیت آمیزتر بوده و قله ماناسلو در فصل پائیز تا صعود مشترک ایران و ژاپن هرگز سرتسلیم فرود نیاورده بود بود و صعود فوق الذکر برای اولین بار در فصل پائیز صورت گرفت و به عنوان یک رکورد جهانی ثبت گردید.

اعضاء تیم ایران عبارت بودند از آقایان :

1- امیر سرتیب محمد خاکبیز ، سرپرست تیم مشترک

۲- شادروان مختار مهدیزاده مسئول فنی تیم ایران

۳- شادرون جلال رابوکی (فروزان) عضوتیم

۴- شادروان علی محمدپور ، عضو تیم

۵- قاسم دادفرمای ، عضو تیم

۶- محمد بهزادی ، عضو تیم

۷- یوسف هندی ، عضو تیم

۸- محمد جعفر اسدی ، عضو تیم

اعضاء تیم مشترک ایران و ژاپن عبارت بودند از آقایان :

۱- امیر سرتیب محمد خاکبیز ، سرپرست تیم مشترک

۲- نوبویوشی تامورا ، سرپرست و مسئول فنی تیم ژاپن

۳- شادروان مختار مهدیزاده مسئول فنی تیم ایران

۴- مسانوایجی یاما ، عکاس و خبرنگار

۵- شادرون جلال رابوکی (فروزان) عضوتیم

۶- کی میو شی می زو ، پزشک و جراح

۷- شادروان ولفگانگ گورتر(آلمانی) ، فیلمبردار

۸- هیروشی کی مورا ، عضو تیم

۹- شادروان علی محمدپور ، عضو تیم

۱۰- جان کاگه یاما ، عضو تیم

۱۱- قاسم دادفرمای ، عضو تیم

۱۲- نوریاشی سوگا ، عضو تیم

۱۳- محمد بهزادی ، عضو تیم

۱۴- تسویوشی کازاما ، عضو تیم

۱۵- یوسف هندی ، عضو تیم

۱۶- محمد جعفر اسدی ، عضو تیم

پرسنل استخدامی از کشور نپال :

۱- افسر رابط از وزارت امور خارجه کشور نپال ، یک نفر

۲- سرپرست پرسنل استخدامی از کشور نپال با عنوان سردار ، یک نفر

۳- معاون سردار ، یک نفر

۴- شرپا(کوهنورد نپالی) ۲۵ نفر

۵- آشپز ، ۴ نفر

۶- پستچی ، ۲ نفر

۷- گروه باربران در بازگشت از قرارگاه اصلی ، ۲۰۰ نفر

وزن تجهیزات و پوشاک انفرادی اعضاء و پرسنل استخدامی نپال (منهای باربران) تجهیزات فنی لازم برای مسیر کمپ های راهپیمایی ، چادرهای مسیر و کمپ های ششگانه ، تجهیزات پزشکی ، مواد غذایی لازم برای راه پیمایی در رفت و برگشت وکمپ ها ، نوشت افزار و تمامی اقلامی که برای زیست بیش از دو ماه در کوهستان ضرورت داشت ، 15 تن گردیده و این مقدار بار در جعبه های 5 تا 30 کیلوگرمی با علامت گذاری محل استفاده در کمپ های معین در اوزان 30 کیلوگرمی جهت حمل به باربران تحویل می گردید.

به منظور انجام کارهای مقدماتی تیم مشترک در کاتماندو در تاریخ 3/5/1355 همراه شادروان جلال رابوکی به کاتماندو پرواز و از سوی کشور ژاپن نیز آقایان کاگه یاماوایچی ها به پایتخت نپال وارد و بقیه اعضای تیم مشترک در تاریخ 15/5/1355 به گروه های پیشرو ملحق گردیدند.

در مدت 10 روز اعضای تیم مشترک کارهای اداری ، استخدام پرسنل نپالی ، جداسازی وتفکیک بارها و مقدمات حرکت را فراهم و درتاریخ 25/5/1355 کاروان از محلی به نام تریسولی بازار، به حرکت درآمده و پس از 19 روز راهپیمایی در تاریخ 12/6/1355 به آخرین دهکده واقع در مسیر به نام سما ، وارد و در مدت 4 روز انتخاب محل قرارگاه اصلی و آماده سازی آن عملی گردید. کارعملی کوهنوردی از روز 16/6 شروع و راه سازی ، هم هوایی ، انتخاب محل کمپ ها ، زدن کمپ ها ، انتقال تجهیزات و مواد خوراکی لازم به کمپ های مختلف ادامه یافته و به ترتیب کمپ های 1-2-3و4 در ارتفاعات 4920 – 5780- 6300و 6900 متری تا تاریخ 15/7 برقرار گردید.

روز 16/7 سرپرستان و کلیه اعضای ایرانی و ژاپنی در کمپ 2 در ارتفاع 5780 متری گردهم آمده و اولین نفرات حمله به قله را انتخاب و روز 17/7 پس از بوسیدن قرآن مجید و عبور از زیر پرچم های سه کشور (ایران – ژاپن و نپال) به کمپ 3 رفته و روز بعد 18/7 به سمت کمپ 4 حرکت کرده و بامداد روز 19/7 اکیپ حمله با کمک و همراهی شادروان جلال رابوکی از ایران و آقایان سوگا و کازاما از ژاپن و تعدادی از شرپاها تجهیزات لازم برای آخرین کمپ را به ارتفاع 7650 متری منتقل و پس از استقرار چادر قرمز رنگ آخرین کمپ ، گروه سه نفره حمله (آقایان جان کاگه یاما از ژاپن ، پسنگ شرپا از نپال و محمد جعفر اسدی از ایران) به استراحت پرداخته وبقیه پرسنل به کمپ 4 برگشتند.

با توجه به شناخت ژاپنی ها از وضعیت مسیر و فاصله تا قله قرار بود ساعت 30/4 بامداد 20 مهر حرکت کرده تا حدود ساعت 30/12 به قله رسیده و بتوانیم پس از صعود خود را به کمپ 4 رسانیده و توسط سایر اعضاء به اصطلاح تر و خشک شویم ، لیکن شدت طوفان در ساعت 30/4 بحدی بود که امکان حرکت به سوی قله وجود نداشت و با هماهنگی سرپرست تیم مشترک و مسئولین فنی دو تیم ، گروه حمله در چادر منتظر تغییر وضعیت هوا تا ساعت 30/8 شده و سپس به جهت وضعیت خاص مسیر(شیب تند یخی) با طناب به یکدیگر متصل و شروع به حرکت کردیم ، حرکت گروه در گرده کند بود و با توجه به از دست دادن 4 ساعت از زمان صعود ، به آقای کاگه یاما گفتم از طناب خارج شده و با سرعت بیشترحرکت را ادامه دهیم در غیر اینصورت رسیدن به قله عملی نیست ، ایشان خطر بدون حمایت حرکت کردن را متذکر شد و من هم بعلت نداشتن زمان کافی برای رسیدن به قله بالاخره از طناب خارج شده و بصورت انفرادی حرکت را ادامه دادم.

اکسیژن کپسول های مورد استفاده هر سه نفر در ساعت حدود 12 به پایان رسید و این در حالی بود که به ارتفاع 8000 متر رسیده بودیم و افزایش ارتفاع و عدم استفاده از اکسیژن حرکت را مشکل تر می کرد.

در ساعت 30/16 یعنی 4 ساعت دیرتر از برنامه پیش بینی شده به قله رسیدیم ، مجدد با طناب به یکدیگر متصل شده و ابتدا آقای پسنگ شرپا از نپال با حمایت و باپرچم های سه کشور به قله رفته و از او عکس و اسلاید گرفته و سپس من در قله قرار گرفتم و پس از پایین آمدن من آقای کاگه یاما در رأس قرارگرفت و در این دقایق شدت طوفان و سرمای هوا بحدی بود که علیرغم داشتن 2 دوربین فیلمبرداری امکان تهیه فیلم میسر نشد و با بی سیم صعود به قله را اطلاع دادیم.

به علت نزدیک بودن مونسون (فصل ریزش برف و بارانهای موسمی) و تغییرات شدید هوا در ارتفاعات بالا و پیروزی بدست آمده ، اعزام گروه بعدی را صلاح ندانسته و تصمیم گرفته شد تیم مشترک برای بازگشت به کاتماندو آماده شود.

روز 22/7/1355 به قرارگاه اصلی برگشته و مقدمات حرکت به سمت تریسولی بازار طی 5 روز فراهم و در همین مدت تعدادی از اعضای ایرانی ، ژاپنی و شرپاها یک گردش تفریحی در مناطق اطراف نموده صبح روز 29 مهر ماه قرارگاه اصلی را با تعداد 200 باربر ترک و 11/8 به کاتماندو وارد و روز 16 آبان ماه هیئت ایرانی به همراه شادروان گورتر(فیلمبردار) و آقایان تامورا ، کاگه یاما وایچی یاما به دهلی نو پرواز و بقیه اعضای ژاپنی عازم توکیو گردیده و تیم ایران و همراهان روز 18/8/1355 وارد تهران گردید.

پس از صعود به قله ماناسلو بنیاد هیمالیای فدراسیون کوه نوردی کشور به دنبال بدست آوردن مجوز صعود به قله اورست از کشور نپال بررسی های لازم را بعمل آورد لیکن به علت واگذاری مجوز صعود به کشورهای مختلف اخذ این اجازه نامه تا چند سال آینده امکان پذیر نبود به همین علت بنیاد هیمالیا با مسئولین کوهنوردی کشور چین وارد مذاکره گردید و علیرغم نپذیرفتن درخواستهای صعود به اورست از راه چین ، تقاضای ایران موردموافقت چینی ها واقع گردید.

چینی ها پذیرفتند در بهار سال 1357 یک تمرین مشترک برای کوه نوردان دو کشور انجام پذیرد و روز 9/2/1357 هیئت 20 نفره ایرانی به سرپرستی سرتیب محمد خاکبیز عازم پکن گردید و روز 13/2 با هواپیما به شهر سی کاژه به ارتفاع 3900 متر و روز 16/2 با اتوبوس به شهرک دین ژی به ارتفاع 4200 متر رفته و روز 17/2 با کامیون در قرارگاه اصلی به ارتفاع 5080 متر استقرار یافتیم. فدراسیون کوه نوردی کشور چین با استفاده از جاده کشیده شده ، قرارگاه اصلی را بسیار وسیع و مجهز تدارک دیده بود و عملا" در ذخیره انرژی کوه نوردان برای رسیدن به قرارگاه اصلی ، زمان و نیروی انسانی لازم برای حمل تجهیزات و نیازمندیهای برنامه مشترک به پای کوه صرفه جویی کاملی بعمل آمده بود.

در طول روزهای 23 الی 30/2 کمپ های یک ،دو،سه و جهار به ترتیب در ارتفاعات 5580-6100-6500 و 7100 متری برقرار و روز 31/2/1357 گروه مشترک کوه نوردان ایران و چین با رسیدن به ارتفاع 7500 متر ، تمرین مشترک را با موفقیت انجام داده و بعلت نزدیک شدن مونسون گروه مشترک در تاریخ 1/3/1357 به قرارگاه اصلی مراجعت و پس از بازگشت به دین ژی و سی گاژه چینی ها میهمان نوازی را کامل کرده و هیئت ایرانی را برای دیدار از لهاسا (پایتخت تبت) در ارتفاع 3700 متر برده و سه روز را در آن شهر به بازدید از دیدنیهای لهاسا گذرانیده و سپس با هواپیما به چن دو پرواز و پس از 48 ساعت با هواپیما به پکن مراجعت و روز 18/3/1357 وارد تهران شدیم.

اعضای هیئت 20 نفره عبارت بودند از آقایان :

امیر سرتیپ محمدخاکبیز ، عزیز دیزجی ، شادروان مختار مهدیزاده ، شادروان جلال رابوکی(فروزان) ، شادروان عبداله عزیزی ، شادرون حسین حراستی ، حبیب اله جهانکار ، محمود رضایی ، پزشک فضل اله امامی نیا ، احمد نعلبندی پور ، شادروان علی محمدپور ، یوسف هندی(نظامی) ، اله کرم کرمی (نظامی) عزیز خلج ، مجتبی مظاهری ، محمود مرتضوی ، علی طاهری ، حسین کبیر و محمد جعفر اسدی

در شروع جنگ تحمیلی عراق به عنوان افسر رکن یکم لشگر 21 حمزه به منطقه عملیاتی دزفول اعزام و در تاریخ 9/8/1359 با عنوان معاون و افسر آموزش گروه ضربت لشگر 21 حمزه در منطقه سرپل کرخه از ناحیه پیشانی مورد گلوله کلاشینکف متجاوزین بعثی قرار گرفته و تا فروردین ماه سال 62 در مناطق عملیاتی دزفول ، اهواز ، خرمشهر و دهلران در عملیات فتح المبین ، بیت المقدس و رمضان شرکت داشته سپس با سمت رئیس آجودانی لشگر 21 حمزه به تهران آمده و در زمستان سال 1362 به ستاد نیروی زمینی ارتش منتقل و در مدیریت شهدای نزاجا انجام وظیفه نموده و در تاریخ 15/1/68 به عنوان رئیس آجودانی اداره بهداری نیروی زمینی به آن قسمت منتقل و از تاریخ 1/7/69 الی 1/8/70 دوره فرماندهی و ستاد ارتش را گذرانیده و بعنوان جانشین مدیریت کارگزینی نزاجا انجام وظیفه نمودم و درتاریخ 27/6/72 نیز به ستاد مشترک ارتش انتقال یافته و با سمت رئیس تربیت بدنی ارتش جمهوری اسلامی ایران افتخار خدمت به امر ورزش و ورزشکاران ارتشی را بدست آورده و در تاریخ 1/4/74 با تقاضای شخصی به افتخار بازنشستگی نائل گردیدم.

+ نوشته شده در جمعه دوازدهم مهر ۱۳۹۲ ساعت 22:0 توسط حسن چم کلانی(گاماسیاب)

آئين گرامیداشت چهلمین سال نخستین صعود ۸۰۰۰ متری ایرانیان به قله ماناسلو

SuperUser Account / شنبه, 15 آبان,1395

آئين گرامیداشت چهلمین سال نخستین صعود ۸۰۰۰ متری ایرانیان به قله ماناسلو

آئين گرامیداشت چهلمین سال نخستین صعود ۸۰۰۰ متری ایرانیان به قله ماناسلو

در چهلمین سالروز صعود به قله ماناسلو و باحضور اعضای حاضر آن تیم، و همچنین کلیه ایرانیان فاتح ماناسلو ، در شبی باشکوه و خاطره انگیز که با استقبال خوب جامعه کوه‌نوردی نیز همراه بود؛ یاد آن صعود گرامی داشته شد.

۲۰ مهرماه ۱۳۵۵ برابر با ۱۲ اکتبر ۱۹۷۶ نخستین صعود موفق ایرانیان بر روی یک قله ۸۰۰۰ متری با صعود مشترک تیمهای ایران و ژاپن محقق گردید.اين مهم با صعود محمدجعفر اسدی به همراه کاگیاما از ژاپن و شرپای نپالی همراهشان پاسانگ شرپا (تاکسیندو) به هشتمین کوه مرتفع دنیا ماناسلو ۸۱۶۳ متر به ثبت رسيد.

(ماناسلو (به انگلیسی (Manaslu) در منطقهٔ Gorkha) گورخا) واقع در Mansiri Himal که بخشی از هیمالیا در نپال است، جای گرفته است. به زبان نپالی کوتانگ Kutang نامیده می‌شود. ماناسلو دارای خط الراسهای طولانی، یخچالها و چشم اندازهایی با شیب زیاد می‌باشد. بلندترین قله آن دارای ارتفاع ۸۱۶۳ متر است. وجود خط الراسی طولانی و دره‌ای یخ زده تشخیص این کوه را از دوردستها امکان پذیر می‌کند. ضمن آنکه برج قله به این کوه دورنمایی رویایی داده.

اولین صعود کوه در سال ۱۹۵۶ توسط گروهی از کوهنوردان کشور ژاپن و از مسیر شمال شرقی صورت گرفت. در سال ۱۹۷۲ تعداد ۱۵ کوهنورد کشور کره در ارتفاع ۲۲،۸۰۰ فیتی کوه بر اثر سقوط بهمنی سهمگین جانشان را از دست دادند، این حادثه بعنوان یکی از فجایع هیمالیا بشمار می‌رود.

در همین سال راینهولد مسنر کوهنورد تیرولی موفق شد بعنوان سومین انسانی که به دو قله ۸۰۰۰ متر صعود کرده ماناسلو را فتح نماید. بیش از او تنها هرمان بول و کورت دیمبرگر موفق به این امر شده بودند. اما مسنر که بعدها به عنوان نخستین کوهنورد بر تمامی ۸۰۰۰ متریها فائق آمد در ماناسلو هم مانند نانگاپاربات یکی از همراهانش را از دست داد تا با توجه منفی رسانه‌ها و سایر کوهنوردان روبرو شود.

تاکنون بیش از ۲۵۰ کوهنورد ماناسلو را فتح کرده‌اند که در این راه حدود ۵۲ تن جانشان را از دست داده‌اند و از این لحاظ ماناسلو پس از آناپورنا، نانگاپاربات، کی ۲ وکانچن چونگا قرار دارد (از نظر نسبت صعودها به کشته‌ها).

لازم به ذکر است کوهنوردان ایران نیز در سال ۱۳۵۵ موفق به فتح قله (۸۰۰۰ متری ) ماناسلو بعنوان نخستین ایرانیها شدند. در این سال محمد جعفر اسدی از اعضای تیم ۸ نفره ایران توانست به همراه یک کوهنورد ژاپنی و یک شرپای نپالی برفراز قله بایستد. سرپرستی این صعود را محمد خاکبیز بر عهده داشت. مهدی عمیدی در اردیبهشت سال ۸۸ و نیز در سال ۹۰ اولین زن ایرانی پروانه کاظمی موفق به صعود این قله شدند.

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ جعفر ناصری بعد از صعود به ماناسلو و هنگام بازگشت سقوط کرد و جان سپرد. عظیم قیچی ساز و مهدی قلی پور در مهر ۱۳۹۱ نیز این قله را فتح کردند.

یکشنبه ۱۷ مرداد۹۵ مراسم گرامیداشت چهلمين سالروز نخستین صعود ایرانیان به قله ماناسلو که در سال ۱۳۵۵ به صورت مشترک به همراه کوه‌نوردان کشور ژاپن صورت گرفت با حضور مسئولین و آن افتخار افرینان در سالن شهید قندی وزارت مخابرات برگذار گردید .

بخش های مختلف مراسم در یک نگاه اجمالی: …

· تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران

· پخش تیزهای معرفی برنامه

· مقدمه مجری برنامه ( مهدی هنرمند) / پوزش خواهی از حضار به دلیل تاخیر در شروع مراسم که به دلیل عدم حضور به موقع میهمانان خارجی بود.

· سخنرانی و خیر مقدم رضا زارعی رئیس فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی و رویکرد فدراسیون در تداوم برگزاری این گونه مراسم.

· سخنرانی دکتر فرنقی زاد رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات

· اهدای لوح تقدیر و هدیه از سوی فدراسیون به دکتر فرنقی زاد به جهت حمایت های ارزنده ای ایشان و در اختیار قرار دادن سالن شهید قندی برای برنامه های مکرر و مستمر فدراسیون

. ارائه گزارش توسط حسین مقدم به صورت پاورپوینت با موضوع «معرفی قله ماناسلو و صعود به آن»

· حضور آقای «تامورا» یکی از کوه‌نوردان ژاپنی در صعود مشترک چهل سال پیش و ارائه توضیحات وی به همراه پخش عکس و فیلم / ابراز خرسندی از برگزاری این برنامه و اینکه استقبال ایرانیان و این مراسم برای او و همراهنش بسیار قابل توجه و ارزشمند است.

· حضور آقای «محمد جعفر اسدی» سخنانی پیرامون صعود مذکور

· اهدای گل از سوی هیئت استان همدان به «محمد جعفر اسدی»

· رونمائی از تمبر اختصاصی و یادبود تهیه شده فدراسیون با عنوان یادبود چهلمین سالگرد صعود مشترک به ماناسلو ( اولین صعود هشت هزارمتری ایرنیان)

· تقدیر از تیم مشترک ایران و ژاپن با اهدای لوح تقدیر و یادبود که با حضور «عظیم قیچی ساز» نیز همراه بود

· تقدیر ویژه از تیمسار خاکبیز و همسر ایشان توسط رضا زارعی

· امضای تابلوی یادبود تهیه شده توسط هیئت استان قزوین از سوی تیم صعود چهل سال پیش به ماناسلو

· تقدیر از هیمالیا نوردان معاصر در صعود سال‌های اخیر به ماناسلو

· سخنرانی حجت الاسلام عمیدی (برادر زنده یاد مهدی عمیدی فاتح ماناسلو)

· آئینی یادبود جاودانه های ماناسلو با اهدای لوح و یادبود به خانواده های ایشان ( زنده یادان مهدی عمیدي ، جعفر ناصری و عیسی میرشکاری)

· تجلیل از محسن عبدلی به جهت اقدام ارزشمند وی در امدادرسانی به کوه نورد ژاپنی

· اهدای کتاب یادبود صعود ماناسلو توسط کوه نوردان ژاپنی به فدراسیون کوه نوردی و صعودهای ورزشی ایران

· عکس های یادگاری و پذیرایی

مطلب قبلی تمبر اختصاصی "همایش بین المللی سواحل، بنادر و سازه های دریایی" رونمایی شد

مطلب بعدی سایت شرکت رایفر دانش ایلیا راه اندازی شد.

Print

4851 رتبه بندی این مطلب:

5/0

کلمات کلیدی: ایلیا تمبر تمبر اختصاصی تمبر برجسته تمبر شخصی تمبر ماسه ای رونمایی رونمایی تمبر سایت سفارش تمبر سایت سفارش تمبر اختصاصی سایت سفارش تمبر شخصی سفارش تمبر سفارش تمبر اختصاصی سفارش تمبر شخصی

سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۲ |

 

استادعربعلی شروه

    یاد و خاطره

    استادعربعلی شروه

    عربعلی شروه

    عربعلی شروه

    عربعلی شروه از پیشکسوتان کوهنوردی همدان که قبل از سال 1340 کوهنوردی را با زنده یادان فریدوم اسماهیل زاده واکبر سلاحی شروع کرد واین سه نفر از بنیان گذاران گرووه کوهنوردی متحد بعنوان یکی از فعالترین گروه های کوهنوردی مظرح بودند و هرسه نفر از کاشفین غار علیصدر به همراه زنده یاد حسن ابریشمی. حسین پورمسلمی.حسین سعیدیان .محمد پرورن .حسین والیزادگان .حسن چمنی .برادران ابریشمی و.....بودند.عربعلی شروه برای عبور از اب دریاچه علیصذر قایق ابتکاری ساخت.که بسیار جالب بود. در سال 1345 اقایان عربعی شروه اکبر سلاحی .وفریدون اسماعیل زاده اعضای هییت مدیره هییت کوهنوردی همدان که ریاست آن با آقای عبداله حاجیلو بود با کمک دیگر گروه های کوهنوردی وعموم کوهنوردان همدان موفق به ساخت دومین پناهگاه کوهنوردی کشور در محل میدان میشان ذر کمتر از مدت سه ماه شدند واقای عربعلی شروه با639 ساعت کار نفر دوم در ساخت پناهگاه میدان میشان بود.در سال 1346 که اسکی بازی در میدان میشان براه افتاد اقای شروه اسکی های چوبی برای کوهنوردان اسکی باز می ساخت وجوانان را تشویق به اسکی بازی میکرد ودر سال 1348 برای ادامه تحصیل در رشته هنر به دانشگاه تهران عزیمت نمود وتا آخر عمر به کارهای هنری .نقاشی مجسمه سازی فعالیت واز اساتید برجسته دانشکده هنر های زیبا بشمار میرفت..ذر دهه 80 من به منزل ایشان در تهران رفته ومصاحبه جالبی با ایشان بعمل آوردم که هنوز موجود است وایشان خاظراتی از کوه وکوهنوردی وهنر برایم گفتند وتوصیه نمود که جوانان کوهنورد علاوه بر ورزش مظالعاتی در کتاب های شاهنامه ومثنوی داشته باشند ..عربعلی شروه یک ک.هنورد اصیل .هنرمندی به تمام معنا وساده زیست وواقعا یک مرد عارف بود

    عربعلی شروه (۲ مهر ۱۳۱۸ – ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰) هنرمند نقاش، سفال‌گر و مجسمه‌ساز ایرانی بود. از دیگر سوابق کاری این هنرمند فقید می‌توان به برپایی نمایشگاه‌های متعدد فردی و گروهی طراحی، نقاشی، مجسمه و سفال و تدریس در دانشکده‌های هنری ایران اشاره کرد. عربعلی شروه در روستای شکوه‌آباد قروه (استان کردستان) به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم، سال‌ها در روستاهای همدان به شغل معلمی پرداخت. او در سال ۱۳۴۸ برای تحصیل در رشتهٔ نقاشی وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و در سال ۱۳۵۴ تحصیل خود را در دانشگاه به‌اتمام رساند. در این زمان برای تدریس آناتومی، به هنرستان هنرهای تجسمی دعوت شد، علاوه بر آن در دانشکده هنرهای زیبا نیز به‌تدریس این درس پرداخت. حضور او در دانشکده تا زمان انقلاب فرهنگی ادامه یافت. در این مدت، وی علاوه بر تدریس، هم‌چنان سفال‌گری را دنبال کرد، به‌طور جدی‌تر به‌کار ترجمه پرداخت و در کنار اسماعیل توکلی (مش‌اسماعیل) مجسمه‌سازی را آغاز کرد. وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۵۹ شروه را بیش‌تر به ‌سمت ترجمه کشاند که همین امر نقشی مهم در توسعهٔ هنر ایران داشت.

    از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

    عربعلی شروه
    زادهٔ۲ مهر ۱۳۱۸
    روستای شکوه‌آباد، قروه، استان کردستان
    درگذشت۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰
    بیماری سرطان

    عربعلی شروه (۲ مهر ۱۳۱۸ – ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰) هنرمند نقاش، سفال‌گر و مجسمه‌ساز ایرانی بود. از دیگر سوابق کاری این هنرمند فقید می‌توان به برپایی نمایشگاه‌های متعدد فردی و گروهی طراحی، نقاشی، مجسمه و سفال و تدریس در دانشکده‌های هنری ایران اشاره کرد.

    زندگی‌نامه[ویرایش]

    عربعلی شروه در روستای شکوه‌آباد قروه (استان کردستان) به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم، سال‌ها در روستاهای همدان به شغل معلمی پرداخت. او در سال ۱۳۴۸ برای تحصیل در رشتهٔ نقاشی وارد دانشکده هنرهای زیبا شد.[۱] و در سال ۱۳۵۴ تحصیل خود را در دانشگاه به‌اتمام رساند. در این زمان برای تدریس آناتومی، به هنرستان هنرهای تجسمی دعوت شد، علاوه بر آن در دانشکده هنرهای زیبا نیز به‌تدریس این درس پرداخت. حضور او در دانشکده تا زمان انقلاب فرهنگی ادامه یافت. در این مدت، وی علاوه بر تدریس، هم‌چنان سفال‌گری را دنبال کرد، به‌طور جدی‌تر به‌کار ترجمه پرداخت و در کنار اسماعیل توکلی (مش‌اسماعیل) مجسمه‌سازی را آغاز کرد. وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۵۹ شروه را بیش‌تر به ‌سمت ترجمه کشاند که همین امر نقشی مهم در توسعهٔ هنر ایران داشت.

    همکاری شروه با انتشارات بهار، که تنها به‌منظور چاپ کُتب هنری فعالیت خود را آغاز کرده‌بود، آغاز می‌شود. ابتدا با ترجمهٔ کتاب‌هایی که به «یک‌دلاری» شهرت داشتند، بعد کتاب‌هایی در زمینهٔ پرسپکتیو و به‌مرور که کار بالاگرفت و استقبال خوبی از چنین کتاب‌هایی شد، متون جدی‌تری را نیز مورد توجه قرار دادند. از جملهٔ این کتاب‌ها که انتشار آن تأثیر زیادی روی روند آموزش طراحی در ایران به‌جا گذاشت، کتاب تکنیک و روش طراحی نوشتهٔ نیکولائید بود. موفقیتی که انتشارات بهار در چاپ و فروش کتاب‌های هنری کسب کرد، سایر ناشران را نیز تشویق به ادامهٔ آن کرد؛ از جمله «انتشارات یساولی»، «انتشارات مارلیک»، «انتشارات شباهنگ»، «انتشارات موج»، «انتشارات گوتنبرگ». به‌این‌ترتیب و به مرور کتاب‌های زیادی در زمینه‌های مختلف هنری تألیف، ترجمه و منتشر شد که سهم قابل توجهی از آن نتیجهٔ تلاش‌های پی‌گیر عربعلی شروه در این زمینه بوده‌است. شروه در کنار ترجمه، آنچه را خود نیز از این ترجمه‌ها می‌آموخت، در تدریس خود به بوتهٔ تجربه می‌گذاشت. وی در گفت‌وگو با دوهفته‌نامهٔ هنرهای تجسمی گفته‌بود: [در عمل هست که تئوری ارزش و اهمیت خود را نشان می‌دهد و هیچ‌کدام به‌تنهایی نمی‌توانند تأثیر کافی داشته‌باشند. تئوری می‌تواند مسیر آموزش را کوتاه و، درعین‌حال، با درک بیش‌تری همراه کند. در آموزش‌هایی که داشته‌ام، همیشه سعی من این بوده که آنچه را یاد می‌دهم، بااتکا به روش تحقیق، تجربه، کشف‌وشهود پیش رود... هنرجویان در هر سنی که باشند، زمانی که روش مطالعة طبیعت و هنر را فرابگیرند، می‌توانند خود از طریق جست‌وجو کارشان را ادامه دهند.][۲]

    محمدحسن حامدی سردبیر و مدیرمسئول مجله تندیس و از دوستان استاد عربعلی شروه در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران در مورد فعالیت‌های مترجمی این استاد ارزشمند گفت: [عربعلی شروه[..] با ترجمهٔ کتاب‌های آموزشی و آکادمیک در زمینهٔ هنرهای تجسمی تأثیر عمیق و مهمی در توسعهٔ هنرمندان بعد از انقلاب داشت. تکنیک و روش طراحی، کلیدهای طراحی، هنر رنگ اتین، تاریخ هنر نقاشی ایران و جهان، مینیاتورهای نسخه‌های خطی جامی در قرن ۱۶ از مهم‌ترین کتاب‌های این استاد نامی است.][۳] مدیرمسئول نشریهٔ تندیس استاد عربعلی شروه را از هنرمندی بی‌ادعا، ساده‌زیست مهربان و گشاده‌دست معرفی کرد که علاوه بر فعالیت‌های هنری، به ترجمهٔ بیش از یکصد کتاب آموزشی در زمینهٔ هنرهای تجسمی پرداخت.

    زندگی خانوادگی[ویرایش]

    وی در سال ۱۳۶۶ با یکی از شاگردانش به نام مرضیه قره‌داغی آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج گردید. مرضیه قره‌داغی، همچنین با ترجمه و تألیف کتاب‌هایی چون مبانی هنرهای تجسمی کودکان، آموزش نقاشی برای دانش‌آموزان دبستان، نجوم به زبان ساده، نقاشی پروانه‌ها، مبانی و مقدمات سفالگری، سفالگری با چرخ و... دوشادوش استاد شروه به فعالیت هنری خود در این سال‌ها پرداخت. او همچنین کارهای متعددی در زمینهٔ مجسمه‌سازی انجام داد که از آن جمله می‌توان به برپایی نمایشگاه‌هایی اشاره کرد که در آن به داستان‌ها و شخصیت‌های شاهنامه پرداخته شده‌است. جامعهٔ هنری ایران، عربعلی شروه را به‌عنوان یکی از بی‌ادعاترین هنرمندان معرفی کرده که آزادگی، وارستگی، فروتنی و تواضع را به حد کمال رسانید. او تشنهٔ یادگیری و عاشق یاد دادن بود، به شاهنامه عشق می‌ورزید و آن را چراغِ راه می‌خواند و معتقد بود شاهنامه گوهر گرانبهای فرهنگ و زبان فارسی‌ست و آدمیان را از بدی کردن دور و به نیکی و خرد دعوت می‌کند. تأکید او به کسانی که در بیرون از مرزها زندگی می‌کنند این بود که به کودکانشان زبان فارسی را بیاموزند تا آن‌ها هم از این موهبت بی‌بهره نباشند و شاهنامه و نظامی بخوانند.[۴]

    استاد عربعلی شروه، در اردیبهشت ۱۳۹۰ به‌علت بیماری سرطان در ۷۲ سالگی درگذشت.

    پیوند به بیرون[ویرایش]

    منابع[ویرایش]

    1. نشر نی و عربعلی شروه[پیوند مرده]
    2. «ترجمان هنر: به بهانه ساخت مجسمه عربعلی شروه توسط جعفر نجیبی». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۲۱ آوریل ۲۰۱۲.
    3. آموزش مهم‌ترین تأکید استاد عربعلی شروه بود[پیوند مرده]
    4. استاد عربعلی شروه عاشق ایران، ایرانی و بشریت بود

    ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۵

    غوغای خاموش یک معلم/ عربعلی شروه؛ مردی روشن که به سایه رفت

    غوغای خاموش یک معلم/  عربعلی شروه؛ مردی روشن که به سایه رفت

    سرویس کردستان- «عربعلی شروه» معلمی اهل شهرستان قروه که پایه گذار آموزش نوین طراحی در ایران بود و بعد از سال ها خدمت به هنرمندان و هنردوستان در سکوت، خاموش شد و به سایه رفت.

    به گزارش خبرنگار کردپرس، دوم مهر ماه سال 1318 در بخش مرکزی شهرستان قروه در روستای «شکوه آباد» بود که پایه گذار آموزش نوین نقاشی چشم به جهان گشود. مردی که مترجم، مدرس، نقاش، سفال گر، مجسمه ساز بود و بعدها آوازه اش در ترکیب رنگ و بوم و قلم پیچید. هنرمندی که بوی خاک را با تمام وجود در خود حبس کرد و از خاک آب دیده شکل می ساخت.

    «عربعلی شروه» معلم هنرمندی که به تمامی شاگردانش خواندن شاهنامه را توصیه می کرد و معتقد بود که شاهنامه برای هر ایرانی یک کلاس درس است.

    دوران آموزش هنری

    زندگی هنری «شروه» از آنجایی آغاز شد که پس از اخذ دیپلم، در سال 38 جذب آموزش و پرورش شده و در روستاهای کبودرآهنگ همدان حین آموزگاری عاشقانه به کار تمرین و تقویت علایق و گرایش های هنری خود مانند طراحی و نقاشی می پردازد. در همین مقطع، تصمیم می گیرد تحصیلات عالی خود را در رشته­ های هنری ادامه داده و در سال 48 در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران که راهیابی به آن جزو رؤیاها و آرزوهای بسیاری از جوانان آن روزگار بود، پذیرفته می شود.

    حضور در تهران و دانشکده هنرهای زیبا، دنیای جدیدی را با امکانات و فرصت های بیشتر به روی این دوستدار حقیقت و زیبایی که تازه به مرز 30 سالگی رسیده بود، می گشاید. این هنرمند در این فضای جدید، آموزش طراحی را با جدیت و پشتکار دنبال می کند و افزون بر آن سفالگری، نقاشی، مجسمه سازی و کالبدشناسی انسان را به شکل نظری و عملی فرا گرفته و با خودآموزی زبان انگلیسی، کار ترجمه متون تخصصی هنر را هم جسته و گریخته، در همین دوران آغاز می کند.

    نقاشی از منظره؛ یکی از شگفتی های هنری بود که «شروه» با شوق فراوان آن را انجام داد. او سال های متوالی، به کشیدن نقاشی از مناظر طبیعی و خلق تابلوهای زیبا با رنگ روغن پرداخت.

    «عربعلی شروه» در سال 54 تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان می رساند و دیری نپایید که برای تدریس آناتومی و بعدها سفالگری و هنرها و دروس دیگر به دبیرستان هنرهای تجسمی تهران و دانشکده هنرهای زیبا دعوت می شود.

    تعطیلی دانشگاه ها در زمان انقلاب فرهنگی او را به سمت ترجمه متون علمی و آموزشی رشته های هنری سوق داد و این اتفاق مبارکی بود که آثار سازنده و پربارش در سال های بعد، بیشتر و عمیق تر نمایان شد و سرفصل درخشانی را در تاریخ آموزش هنر نوین کشور به نامش ثبت کرد.

    ازدواجی هنری

    «شروه» در سال 66 زندگی هنری اش پربارتر می شود آن هم زمانی که با یکی از شاگردانش به نام «مرضیه قره داغی» ازدواج می کند و تشکیل زندگی می دهد.

    «مرضیه قره ‌داغی» با ترجمه و تألیف کتاب ‌هایی چون «مبانی هنرهای تجسمی کودکان، آموزش نقاشی برای دانش‌آموزان دبستان، نجوم به زبان ساده، نقاشی پروانه‌ها، مبانی و مقدمات سفالگری، سفالگری با چرخ و...» دوشادوش همسرش فعالیت هنری خود را ادامه می دهد.

    «شروه» در این مدت کارهای متعددی در زمینه مجسمه‌ سازی انجام داد که از آن جمله می ‌توان به برپایی نمایشگاه‌ هایی اشاره کرد که در آن به داستان ‌ها و شخصیت‌ های شاهنامه پرداخته شده ‌است.

    جامعه هنری ایران، او را به‌ عنوان یکی از بی ‌ادعاترین هنرمندان معرفی كرده که آزادگی، وارستگی، فروتنی و تواضع را به حد کمال رسانید. «شروه» تشنه یادگیری و عاشق یاد دادن بود، به شاهنامه عشق می ‌ورزید و آن را چراغ راه می‌خواند و معتقد بود شاهنامه گوهر گرانبهای فرهنگ و زبان فارسی ا‌ست و آدمیان را از بدی کردن دور و به نیکی و خرد دعوت می ‌کند.

    پایه گذار آموزش نوین طراحی

    «شروه» را باید پی افکن و بنیان گذار آموزش طراحی و نقاشی نوین در ایران دانست و این فضیلتی است که اهالی و اساتید برجسته هنر جملگی بر آن اتفاق نظر دارند.

    این هنرمند برجسته حدود صد جلد کتاب را به علاقمندان هنر تقدیم کرده، کاری جاویدان که می توان گفت حاصل نهضت ترجمه یک نفره متون آموزش هنر به زبان و قلم ایشان بود و با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت «شروه» با انجام این حجم انبوه کار ترجمه و تألیف، به طور متوسط، هر سال حدود سه عنوان کتاب را به بازار نشر روانه می کرده است.

    از جمله این آثار می توان به کتاب های «تکنیک و روش طراحی»، «طراحی با سمت راست مغز»، «مبانی پرسپکتیو»، «پایه های هنر نو»، «زیبایی شناسی هنری»، «تحلیل آثار هنری»، «رنگ شناسی مدرن»، «کلیدهای طراحی»، «تاریخ هنر نقاشی ایران و جهان» و دهها عنوان دیگر اشاره کرد.

    «شروه» در خصوص گردآوری کتاب های آموزشی و پژوهشی در مصاحبه ای گفته بود: «در سال های جوانی، تقریباً هیچ کتابی در این حوزه وجود نداشت و بی دانشی در آن روزگار، ما را از پیگیری جریان هنر غرب، دور کرده بود. در همان موقع به این نتیجه رسیدم که تنها داشتن معلم برای دانستن کافی نیست. در شروع قصدم این بود که اطلاعاتم را گسترش دهم ولی بعد متوجه شدم بقیه دوستانم هم سخت به دانستن این اطلاعات نیازمند هستند. انتشار مستمر این کتاب ها، از همین جا آغاز شد».

    در واقع باید گفت از اواسط دهه ۵۰ خورشیدی، «عربعلی شروه» با درک عمیقی که از جامعه تحول خواه و نوگرای ایرانی به ویژه دنیای هنرمندان داشت، در پاسخ به نیاز عمومی هنرجویان و دانشجویان، برای دسترسی به منابع و متون آموزشی معتبر و به منظور رفع عطش علاقمندان تشنه فراگیری رشته های نقاشی و طراحی، به ترجمه مجموعه ای از آثار جدید و جذاب در این زمینه پرداخت. این اقدام نه تنها موجی از گرایش به رشته های هنری را در میان جوانان آن زمان پدید آورد بلکه موجب شد انتشارات معروف و مشهوری مانند «بهار، یساولی، مارلیک، شباهنگ، موج و گوتنبرگ» و برخی مؤسسات دیگر در حوزه آموزش رشته های هنری پا به عرصه وجود بگذارند یا شاهد تولدی دوباره در عرصه بازار نشر شوند.

    به اعتقاد کارشناسان، یکی از امتیازات و ارزش های اختصاصی مجموعه متون و منابع آموزشی که «شروه» آن ها را در دسترس علاقمندان رشته های هنری قرار داد، جنبه کاربردی و عملی این آثار بود. در واقع «شروه» به موازات ترجمه متون آموزشی، آنچه را که خود از این ترجمه ها می آموخت، در روند آموزش و تدریس دروس به کار می بست زیرا بر این باور بود که تئوری می تواند مسیر آموزش را کوتاه و در عین حال با درک بیشتری همراه کند و در مقام عمل است که تئوری ارزش و اهمیت خود را نشان می دهد. او مبانی نظری و تجربه عملی را لازم و ملزوم یگدیگر می دانست و معتقد بود هیچکدام از اینها به تنهایی نمی توانند تأثیر کافی داشته باشند.

    داغ فراموشی در دیار آشنا

    این درخت پرثمر و چراغ پرفروغ علم و هنر، سرانجام در ۱۳ اردیبهشت ماه سال 90 در سن ۷۲ سالگی بر اثر بیماری و در سکوت سرد رسانه های خبری، روی در نقاب خاک کشید و خاموش شد.

    باید گفت از شروه مدرس، شروه نقاش، شروه سفالگر، شروه مجسمه ساز، شروه عکاس و شروه های دیگر سخن به میان آوردن سخت خواهد بود اما سخت تر این است که این هنرمند در شهر و زادگاه خویش پوستین فراموشی به تن دارد.

    با دریغ و درد بسیار در استان کردستان و به ویژه شهرستان قروه که زادگاه این شخصیت علمی و هنری است، مراسم و یادواره ای درخور پاسداشت مقام و منزلت او، برپا نشده بود و فقط در سال های 96 و 98 بود که برنامه ای برای گرامیداشت استاد برگزار شد و در این میان هرچند معاون وقت امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان وعده دایر کردن دبیرخانه دائمی دوسالانه ملی نمادهای شهری در قروه با نام و یاد «عربعلی شروه» داده بود اما با گذشت 3 سال از این وعده نه تنها این دبیرخانه دایر نشد بلکه دیگر حتی یادواره ای برای این هنرمند فقید هم برگزار نشد.

    این در حالی است که همه ساله در تهران برای یادبود این هنرمند اصیل رنگ و بوم، نمایشگاه ها برگزار می شود و این جشنواره هنرهای تجسمی است که با نام «جایزه شروه» خاطره وی را زنده نگه می دارد و همچنین در سال 96 بود که مؤسسه فرهنگی و هنری شروه توسط همسر او افتتاح و آغاز به کار کرده و با این کار یاد و خاطره او برای همیشه زنده خواهند ماند.

    حال با گذشت 11 سال از خاموشی این هنرمند باید افسوس خورد برای متولیان فرهنگ و هنر شهرستان قروه که برای یادمانش تنها به وعده ها چسبیدند و حتی پیامی برای گرامیداشت «عربعلی شروه» ندادند!

    --------------------------------

    * بخشی از مطالب این گزارش از مقاله «شروه، پایه گذار آموزش نقاشی و طراحی نوین در ایران» اثر «محسن صالحی» پژوهشگر قروه ای گرفته شده است.

    * گزارش: زیبا امیدی فر

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ۱۳۹۶-۶-۲۶

    http://fna.ir/a0y99d

    ۰

    در قروه

    یاد و خاطره استاد عربعلی شروه گرامی داشته شد

    مراسم بزرگداشت استادعربعلی شروه بنیانگذارروش نوین طراحی درهنر معاصر ایران و مؤلف و مترجم بیش از 120 عنوان کتاب هنری، در قروه برگزار شد.

    یاد و خاطره استاد عربعلی شروه گرامی داشته شد

      به گزارش خبرگزاری فارس از قروه، این مراسم با حضور همسر استاد فقید شروه، بانو مرضیه قره‌داغی و خانواده و آشنایان و همچنین مسئولین و هنرمندان و هنردوستان این شهرستان برای اولین بار و در زمینه معرفی استاد شروه به عنوان یک هنرمند کردستانی برگزار شد.

      رئیس بنیاد نخبگان استان کردستان در این مراسم گفت: همه جوامع متمدن به مفاخر و اندیشمندان خود به عنوان ذخائر فکری و معنوی، ارزش و احترام می گذارند چرا که اگر ملتی حرمت هنرمندان و بزرگان خود را قدر نداند مانند درختی است که ارتباط آن با ریشه قطع شده است.

      رحمت صادقی با اشاره به بزرگان و فرهیختگان استان کردستان و شهرستان قروه گفت: این شهر بزرگانی مانند میرزاده عشقی، ملاعلی مامقی، عبدالباقی خان و چندین نفر از بزرگان و مفاخر را در دل خود پرورش داده است و باید جایگاهی ایجاد شود که نسل جدید و جوانان ضمن شناخت این هنرمندان و مفاخر از آنان الگو بگیرند و بتوانند به درجه عالی و کمال هنری و علمی واقعی برسند.

      در ادامه مراسم، استاد مرضیه قره‌داغی همسر استاد شروه که خود از شاگردان استاد شروه بوده است درباره او، گفت: شروه، هنرمند، مجسمه‌ساز، مترجم، معلم، سرامیست، عکاس، نقاش و پژوهشگر در زمینه هنر بود.

      وی افزود: شروه ساده‌زیست، ساده‌پوش، با صداقت، شفاف، سخاوتمند، شوخ‌طبع و با تواضع زبانزد بود و ساده حرف می‌زد و ساده می‌نوشت، انسان فرهیخته‌ای بود با روحی بزرگ که عاشق مردم و تمام زندگی‌اش برای مردم بود.

      مراسم با نوای دف‌نوازی گروه چهل‌دف ادامه یافت و بعد از آن برنامه گفتمان با حضور اساتید برجسته هنری چون استاد رضا هدایت (خواهرزاده استاد شرو ه)، استاد محمدرضا فیروزه‌ای (نقاش و طراح)، استاد احمد فتوت (نقاش و طراح) و استاد محسن صالحی نویسنده و پژوهشگر، برنامه گفتمان برگزار شد و هر کدام از این استادان خاطراتی را از استاد شروه بیان کردند.

      استاد عربعلی شروه متولد مهرماه سال 1318 قروه بنیانگذار سبک نوین طراحی در هنر معاصر ایران، مدرس دانشگاه، مجسمه‌ساز، نقاش و مؤلف و مترجم در سال 1930 وفات یافت.

      یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ |

       

      Weblog Themes By Blog Skin